انگشترسازی
قدمت انگشتر سازی به اندازه ای دور و دراز است که هیچکس درست نمی داند چه شد که انسان تصمیم گرفت حلقه ای در انگشت خود بیاندازد و آن را انگشتر بخواند و همه جا همراه خود داشته باشد، ولی واضح و پیداست که از ابتدای آفرینش آن تا کنون، این اثر اسرارآمیز فقط وسیله ای برای نمایش زیبایی و تجمل نبوده است، در برهه ای از تاریخ مهر و اعتبار افراد به شمار می رفته و نقش انگشتری خود را بر نامه و قراردادها حک می کردند و همین باعث شده است تا پس از مدتی "انگشتر" نماد و جلوه ای از هویت افراد باشد، تا حدی که در آن زمان ها اگر صورت افراد را نمی شناختند، نقش انگشترشان را می دانستند و از این طریق هویت افراد را شناسایی می کردند، شاید همین هویت خفته در انگشتر بود که باعث شد تا هنگام پیوند دو انسان، دو انگشتر میانشان رد و بدل شود و با این آیین هویت یک زوج را در بستر خانواده بسازند و نگه دارند. فرقی نمی کند گهواره تولد این هنر مصر بوده یا ایران، ولی می توان به جرئت گفت که فرهنگ ایرانی-اسلامی برای اجرای سنتی این هنر بال پرواز بوده است، چرا که بعد از اسلام به دلیل وجود روایاتی در باب استحباب در دست داشتن سنگ های مختلف، استفاده از انگشترهای نگین نشان، دیگر مخصوص تجار و فرماندهان و پادشاهان نبود و بین همه مردم فراگیر شد. این فراگیری باعث شد تا انسان ایرانی با همان ذوق هنری همیشگی و جاری خود که گاهی در میان کاشی و ساختمان سر ریز می شد و گاهی سفره و خانه مردم را لبریز می کرد این بار به سراغ هنرنمایی بر صورت و پیکر انگشتر برود تا با استفاده از روش های مختلف ریخته گری و طرح های خیره کننده، نگاه مردم دنیا را به خود جذب کند. پس در ابتدا رخ افسونگر نگین سنگی را از دل خاک و گل اطراف آن بیرون کشیدند و آن چنان صاف و شفاف آن را نمایان کردند که انگار تاریکیِ شب های معدن را به خود ندیده بوده است. بعد از آن روش های مختلف ریخته گری در آزمون و خطاهای مختلفی کشف و ارائه شد تا بتوانند پیکر انگشتر را برای نگین آن استوار کنند، حالا اینجا بود که هنرمندان ریخته گر و قلمزن با تلفیقی بی نظیر، دست در گره نقوش مختلف بردند و آن را با قلم و چکش بر تن ریخته گری شده ی انگشتر روایت کردند؛ روایتی چشم¬نواز و ظریف که همچون لباسی اشرافی، پیکر انگشتر را مزین می کرد.